اندیشه 14

به خانه خدمتگزار خود خوش آمدید .

اندیشه 14

به خانه خدمتگزار خود خوش آمدید .

این خانه قصد خدمات فرهنگی و آموزشی دارد التماس دعا
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۶، ۱۱:۰۱ - ABOLFAZL :.
    موافقم
  • ۱۹ فروردين ۹۶، ۱۸:۱۱ - ABOLFAZL :.
    قشنگه
يكشنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۷، ۰۴:۳۷ ب.ظ

چهل سالگی انقلاب

بسم رب الشهداء و صدیقین

چهلمین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی برهمه کسانی که  دل در گرو انقلاب .اسلام و ولایت دارند مبارک باد

با سلام و عرض ادب به ساحت مقدس حضرت امام خمینی (ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی و آرزوی علو درجات برای شهدای گرانقدر انفلاب اسلامی و آرزوی موفقیت برای همه دلسوزان و تداوم بخشان راه امام و شهدا و عرض ادب خالصانه به محضر مبارک مقام معظم رهبری که فخر ایران و جهان اسلام در عصر حاضر است .در آستانه چهلمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ضرورت بررسی عوامل پیروزی و دستاوردها و انتقال به نسل نوخاسته ایران اسلامی ضرورتی اجتناب ناپذیر است .و تحلیل چالشهای سیاسی و فرهنگی و اقتصادی لازمه تداوم انقلاب وایجاد اعتماد مردمی است . انقلاب مثل موجود زنده در حال رشد است برخی رشدهای آن غیرارادی و برخی ارادی است .رشد سالگردی و فاصله از 57 مثل رشد سن انسان غیر ارادی است و رشد حفظ ارزشهای انقلاب ارادی است . وهرچه به سن تقویمی انقلاب اضافه می شود توقع همگان است که از آزمایش و خطا کمتر استفاده کند . مثل فرد چهل ساله ای که فردی پخته و طبق عقیده و اندیشه زندگی می کند . واز شتابزدگی دوره کودکی و احسا ساتی دوره نوجوانی و بی تجربگی دوره جوانی پرهیز می کند . انقلاب در چهل سالگی خود نیز باید از تجربه چهل ساله استفاده کند . و طبق اصول انقلاب حرکت کند . اصولی که امام (ره) ترسیم کرد و درقانون  اساس تدوین شده . و مسئولین اجرایی از صدر تا ذیل مسئولانه عمل کنند . و با تحلیل برخی از کاستی ها و عواقب آنها که باعث زمینه سازی گستاخی دشمن را می شود سد کنند . وهمه مسئولان به این نکته توجه داشته یاشند که در راه انقلاب باید منافع فردی فدای انقلاب شود نه برعکس اهداف وارزشهای انقلاب را فدای منافع خود کنند .که این عین ظلم به امام شهداست . همانطور که امروز در تحلیل تاریخ عملکرد قاجار و پهلوی بخوبی از آن یاد نمی شود و نسل امروز دل خوشی از آنان ندارند شک نکنید نسل فردای اتقلاب هم از مسئولینی که منافع شخصی و حزبی وجناحی را برمنافع انقلاب و آرمانهای انقلاب ترجیح میدهند بیزازی می جویند و در مقابل اما(ره ) و شهداء شرمنده اید و ممکن است به خیال خود اسایش خود و خانواده وهواداران را فراهم کرده اند . ولی آتش غضب مردمی که همان غضب خدایی است خریده اند . وای به حال هرکسی که قدرتی از برکت امام (ره)وشهدا و نظام  برایش حاصل شده .از آن جهت کسب ثروت استفاده کند . خود را در تار عنکتوتی قدرت و ثروت خود ساخته مستاصل کند . اگر مسلمانید از وعده های خداوند سبحان در قران و اگر مسلمان نیستید از خشم مردم و نفرین تاریخ بترسید . و به سرنوشت همه طرفداران قدرت وثروت در تاریخ نگاه کنید چه سرنوشتی یافتند . شما نه از آنان ثروتمند ترید  ونه قدرتمند تر . در چهل سالگی انقلاب مسئول نباید کاری کند که مردم از او انتظار ندارند . بایدها و نبایدهای انقلاب مشخص است .اندکی سواد و اندکی ایمان لازم است .بازگشت به اصول انقلاب و انقلابی گری نسخه شفابخش تدوام انقلاب و الگوی جهانی آن است . یکشنبه1397/11/21

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۷ ، ۱۶:۳۷
رستم فاریابی
شنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۶:۵۳ ب.ظ

از مکانهای عجیب دنیا

نقاط دور افتاده و عجیب دنیا که شما را شگفت‌زده می‌کند + تصاویر

گروه جهان الف،   3970201067 ۰ نظر، ۱ در صف انتشار و ۰ تکراری یا غیرقابل انتشار

برخی از نقاط جهان به دور از جوامع شهری و در انتهای جاده‌های صعب‌العبور قرار دارند.

بعضی از این مناطق مسکونی و برخی خالی از سکنه هستند و یا به عنوان مراکز تحقیقاتی مورد استفاده قرار گرفته اند. اگر به دنبال سفری آرامش بخش و به دور هیاهوی دنیا هستید، تا انتهای این مطلب همراه ما باشید چرا که شما را با مکان‌هایی کاملا دورافتاده و حتی عجیب آشنا می کنیم.

جزیره ی دیون

نقاط دور افتاده دنیا کجاست؟ + تصاویراین جزیره در کانادا و جزو جزایر ملکه الیزابت به شمار می رود که در آن علاوه بر نبود انسان از حیات وحش نیز خبری نیست. جزیره دیون محل آزمایش روبات ها، لباس های فضانوردی و فضاپیماهای ناسا برای ماموریت به مریخ بوده است چرا که ناسا برای انجام تحقیقات علمی خود مکان های متروکه را انتخاب می کند.

جزیره ی بیگانه

نقاط دور افتاده دنیا کجاست؟ + تصاویر
جزیره ی سقطرا در یمن به دلیل مناظر منحصر به فرد و شکل ویژه ی درختان آن به جزیره ی بیگانه شهرت دارد. زمین آن از سنگ آهک است و درخت های نادر «خون اژدها» در آن روییده است و بومیان معتقدند که این جزیره یک بار به زیر اقیانوس رفته است. علاوه بر بومیان در این منطقه مهاجران عرب، سومالیایی، یونانی و از نژاد های آسیای جنوبی زندگی می کنند.

مرکز علمی مک موردو

نقاط دور افتاده دنیا کجاست؟ + تصاویرمک موردو مرکز تحقیقات اصلی امریکا است و محققان و دانشمندان در آن مشغول به کار هستند. این مرکز در مرز جنوبی جزیره ی راس و در شمال قاره ی آنتارکتیکا (قطب جنوب) قرار دارد.

جزیره ی ایستر

نقاط دور افتاده دنیا کجاست؟ + تصاویرشهرت این جزیره دور افتاده به دلیل وجود بیش از هزار مجسمه ی عظیم و باستانی «موآی» است که به دست مردمان «راپا نوی» و از سنگ های آتشفشانی بین سال های ۱۲۵۰ و ۱۵۰۰ میلادی ساخته شده است و لازم است بدانید پروازها به داخل و خارج این جزیره بسیار محدود هستند.

دروازه ی جهنم

گودال داناکیل به دلیل دمایش به گرم ترین نقطه ی زمین و دروازه ی جهنم شهرت دارد. این حفره در شمال شرقی اتیوپی قرار گرفته که درآن حوضچه های نمک، اسید و سولفور و یکی از دریاچه های کمتر شناخته شده ی مواد مذاب قرار دارد.

جزیره ی بارا

نقاط دور افتاده دنیا کجاست؟ + تصاویر
جزیره ی بارا در میان جزایر هیبرید اسکاتلند قرار گرفته که جمعیت آن از هزار نفر فراتر نیست. برای رسیدن به این منطقه باید با هواپیماهای ملخی کوچکی پرواز کنید و روی باندی که با تغییرات جزر و مد ناپدید می شود، فرود بیایید.

لانگییربین

این شهر یکی از شمالی ترین شهرهای دنیا در نروژ است و طبق قانون افراد محلی می توانند برای حفاظت از خود در برابر خرس های قطبی اسلحه حمل کنند. در سال ۱۹۵۰ نیز بنا به تصویب یک قانون دیگر دفن مردگان در این منطقه ممنوع شد چرا که زمین یخ بسته و هوای بسیار سرد این ناحیه اجساد را تبدیل به مومیایی می کند.

جزیره ی پیتکرن

نقاط دور افتاده دنیا کجاست؟ + تصاویراین جزیره در جنوب اقیانوس آرام، در قلمرو بریتانیا قرار دارد و به کسانی که بخواهند در این جزیره سکونت داشته باشند زمین رایگان می دهند. ولی به دلیل گرمسیری بودن و نبود شغل تنها ۵۰ نفر در این جزیره زندگی می کنند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۸:۵۳
رستم فاریابی
شنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۶:۳۶ ب.ظ

جالب است بدانید


در جلسه هم اندیشی مدیران دولت انتقادات روحانی از وضعیت کشور: اگر رفتارمان با مردم از سال ۵۸ بدتر شده یعنی انقلاب مسیرش غلط است/ تک نرخی شدن ارز، تودهنی برای آمریکا در 22 اردیبهشت بود/ از سیستم فعلی ارز راضی نیستم

گروه سیاسی الف،   3970201063 ۳۱ نظر، ۲۶ در صف انتشار و ۳۸ تکراری یا غیرقابل انتشار
انتقادات روحانی از وضعیت کشور: اگر رفتارمان با مردم از سال ۵۸ بدتر شده یعنی انقلاب مسیرش غلط است/ تک نرخی شدن ارز، تودهنی برای آمریکا در 22 اردیبهشت بود/ از سیستم فعلی ارز راضی نیستم

رییس جمهوری گفت: دولت محکم و قاطع باید راه خود را ادامه دهد و هیچ دستگاه نظارتی حق ندارد در مدیریت دخالت کند. آنها حق ورود در کار اجرایی ندارند.

به گزارش الف حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی روز شنبه در جلسه هم اندیشی مدیران ارشد دولت تدبیر و امید که در سالن اجلاس سران کشورهای اسلامی برگزار شد با تبریک ایام ماه شعبان اظهار داشت: این ماه که به نام پیامبر عظیم الشان اسلام است، خداوند آن را ماه رحمت، خشنودی و رضوان خود قرار داده است.

وی بالاترین استفاده از این ماه را خدمت به مردم دانست و یادآور شد: خدمت به مردم بالاتر از خواندن دعا، بالاتر از خواندن حتی قرآن مجید، حتی نماز مستحب است.

رییس جمهوری تاکید کرد: اگر در این ماه بتوانیم بیش از ماه های گذشته به مردم عزیز خدمت و دلی را خوشحال کرده و گره ای را باز کنیم به مردم خدمت کرده ایم.

روحانی ادامه داد: خداوند رحمت و رضوانش را شامل حال کسی می کند که مشکلی را از پیش پای مردم بردارد.

گزیده صحبت های رییس جمهوری را در ادامه میخوانید:

* باید به به این باور برسیم که مدیریت و اداره کشور حق و از آن مردم است.

* اساس دولت همین است، که به فکر مردم باشیم و برای خدمت به مردم تلاش کنیم.

* اگر کارمند و مدیر زیر دست شما، به مردم احترام کافی نکرد و ادب لازم را به خرج نداد، نمی تواند به عنوان صاحب صندلی باشد چرا که او غاصب است.

* چقدر ما گزینش می کنیم، سین جیم می کنیم، از غسل و ابا و اجداد و همسایگان می پرسیم، اما یک کلمه نمی پرسیم که آیا تو متعهد هستی که به مردم خدمت کنی؟

* اگر ما از سال 58 رفتارمان با مردم بهتر شده این انقلاب مسیرش درست است، اما اگر رفتارمان بدتر شده یعنی این انقلاب مسیرش غلط است.

* اگر مردم را قانع کنیم نه اینکه تهدید کنیم، ما موفق می شویم.

* در ماجرای ارز ما با پشتیبانی مردم موفق می شویم.

* در برابر توطئه های دشمن با پشتیبانی مردم موفق می شویم.

* کسی که از قانون عقب نشینی کند، صندلی اش بر او حرام است.

* ما در صندلی قانون نشسته ایم، قانون این صندلی را به ما داده است.

* بار مسولیت بر عهده ی بخش اجرایی است.

* هیچ دستگاه نظارتی حق ندارد در مدیریت دخالت کند، حالا نظری دارد، اشکال ندارد بگوید.

* زمانی یک دستگاه نظارتی برای یک وزارتخانه دولت نوشته بود که در خرید هواپیما چه نوع هواپیمایی را باید خریداری کند و بنده برای آن دستگاه نوشتم که به تو چه ربطی دارد و تو چه کاره‌ای که دخالت می‌کنی. تصور کرده‌اند که چون دستگاه نظارتی هستند، باید نوع هواپیما، خودرو و دارویی را هم که می‌خواهیم خریداری کنیم آنها مشخص کنند. در صورتی که آنها اگر تخلفی بر مبنای قانون دیدند، باید اعلام کنند. البته اگر بر مبنای قانون باشد، نه بر مبنای عقل ناقص خود؛ عقل ناقص تو که مبنا نیست، آقای دستگاه نظارتی!

* جواب هر نامه ای را ندهید، اگر می ترسید نامه را برای من بفرستید.

* هیچ کس در اداره حق ندارد از پله بالا برود.

* یک نفر در همان طبقه همکف باید پاسخ مردم را بدهد، شما (کارمند) باید بالا پایین بروی نه مردم.

* هر مدیری در برابر فشارها عقب نشینی می کند، از دولت دوازدهم برود همانجایی که قرار است 5-6 سال دیگر برود.

* فضای مجازی یعنی امر به معروف و نهی از منکر.

* بعضی ها می گویند ما امر به معروف و نهی از منکر از طریق موبایل را نمی پذیریم، باید برویم در خیابان یقه مردم را پاره کنیم.

* برخی می گویند مردم بهتر است در بی خبری به سر ببرند تا شب راحت بخوابند.

* از رییس جمهور انتقاد کنید، لااقل بعضی ها خوب خوشحال می شوند.

* اینکه فضای مجازی نباید در انحصار باشد حرف درستی است.

* در عین حال بگذارید مردم زندگی شان را بکنند.

* من از سیستم ارز در ۴ سال گذشته و سیستم فعلی خشنود نیستم.

* در ۴ سال گذشته، ارز کاغذی را با هواپیما و با مشکل می آوردیم و هواپیما را بیمه می کردیم.

* عده ای ماشین مسلح می بردیم ارز را تحویل می گرفتیم.

* چند کارمند ارز ها با گونی می بردند تقسیم می کردند بین صرافی ها که ما دیگر نمی دانستیم چجوری و چگونه تقسیم می کردند!

* مانند میوه فروش هایی که برخی میوه ها را برای خود نگه می دارد، برخی دلارهای خوب را برای خود نگه می داشتند!

* در این بازاری که ارز می بردیم، عده ای که نیازمند واقعی بودند مثلا برای تولید ، ارز به دستشان نمی رسید و مجبور می شد برود سراغ همان دلال ها! من با این شیوه مخالف بودم.

* وزارت اقتصاد در سایت بنویسد کدام افراد و دستگاه ها و نهادها مالیات نمی دهند.

* مالیات نمی دهند باید از آنها کالا بخریم؟

* ما که می گوییم بهترین ویلاها در ایران هست، همینجا بخرید.

* عده ای می خواهند بروند در کشورهای دیگر ویلا بخرند، ما مسئول تامین ارز آنها نیستیم.

* بانک ها باید در سریع ترین زمان به نیازمند ترین افراد وام دهند تا تولید حرکت کند.

* آقای وزیر اقتصاد نهاد هایی را که مالیات نمی دهند را در سایت خود اعلام کنید.

* شعار امسال باید اجرایی و عملیاتی شود و این بار سنگینی است و مبارزه با قاچاق مهمترین اقدام است.

* ما آیتمی نداریم؛ آن هم پول برای قاچاق.

* بهترین ویلاها در ایران است، کسی که دلش می خواهد در خارج ایران ویلا بگیرد ما متعهدش نیستیم.

* در یک کشور 81 میلیونی طرح ضروری ممکن است برای 80 میلیون مفید و برای 1 میلیون رضایت بخش نباشد، از همه ی دستگاه های اجرایی تشکر می کنم.

* اشتغال مردم در فضای مجازی نباید برهم بخورد.

* گزارش وزیر ارتباطات در سال گذشته از اشتغال دومیلیون نفر در فضای مجازی اطلاع داد.

* بیکاری را ما نمی توانیم اضافه کنیم، برای هر کاری راه حل در ست ارائه کنیم.

* مردم را کمک کنیم نفس راحت بکشند یا آنها را اذیت نکنیم تا نفس راحت راحت بکشند.

* تک نرخی شدن ارز، تودهنی برای کار آمریکا در 22 اردیبهشت بود.

* پیشاپیش یک تو دهنی لازم بود. تمام امید آن ها به این بود که اگر در 22 اردیبهشت علیه ملت ایران قدم برداشتند، بازار داخلی را بهم بریزند.

* در حال حاضر مردم می توانند خیالشان راحت باشد و من به مردم این قول را می دهم، بانک مرکزی، برجام چه باشد یا نباشد، آمریکا چه باشد یا نباشد، این سبکی که ما امروز شروع کردیم را ادامه می دهیم. آن توطئه ای که آن ها طراحی کرده بودند نقش برآب شد.

* یک نفر به من گفت آمریکا می خواهد چکار کند. من گفتم فکر می کنم خود کاخ سفید هم نمی داند چه کاری می خواهد انجام دهد. وزارت خارجه آمریکا، شورای امنیت ملی آمریکا و کنگره آمریکا هم نمی دانند.

* به چه روزی این کشور بزرگ ( آمریکا) گرفتار شده است! همه نگاه ها به این فضای مجازی که بعضی ها می گویند خوب نیست.

* همه آمریکایی ها نگاهشان به این صفحه توییتر است که ببیند که آقای رییس جمهوری صبح که از خواب بیدار شد، چه خوابی دیده و می خواهد چه کار کند.

* این زندگی مردم در آمریکا شده است، واقعا یکی از نقاط بسیار عجیب غریب در تاریخ آمریکا است که کمتر سابقه دارد.  چنین حاکمیتی است که امروز در آمریکا بر مردم آمریکا و به یک معنا بر نگرانی مردم در سطح جهان افزوده است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۸:۳۶
رستم فاریابی
چهارشنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۷، ۰۹:۴۰ ق.ظ

پیاده روی

چگونه با پیاده روی وزن کم کنیم

گروه سلامت الف، 
چگونه با پیاده روی وزن کم کنیم

عضو انجمن پزشکان ورزشی ایران معتقد است که در زمان پیاده روی عرق ریختن شرط لاغری نیست بلکه باید پیاده روی در شرایطی انجام شود که توان قلبی بین 60 تا 70 درصد برای افراد مبتدی و 70 تا 80 درصد برای افراد با سابقه ورزشی باشد.

حسین سعادت‌مهر در گفت‌وگو با ایسنا، افزود: پیاده روی به منزله یک تیغ دو لبه است که هم می‌تواند به سلامت قلب و تناسب اندام و تقویت عضلات کمک کند و هم می‌تواند سبب آرتروز و کمردرد شود. بنابراین اگر شرایط یک پیاده روی استاندارد را بدانیم قادر خواهیم بود روی سلامت قلب و عروق و حتی کاهش وزن کار کنیم.

وی گفت: برای پیاده روی زمان خاصی پیش‌بینی نمی‌شود و هر زمان که آمادگی بیشتری داشته باشید همان زمان بهترین وقت برای پیاده روی است اما اگر زمان صبح را برای پیاده‌روی انتخاب می‌کنید بهتر است یک ساعت قبل از شروع، صبحانه مختصری بخورید تا توان ورزش کردن داشته باشید. البته پیاده روی در شب و بویژه آخر شب توصیه نمی‌شود. زیرا در آخر شب بدن نیاز به استراحت دارد. سعی کنید هر روز در زمان مشخصی به پیاده روی بپردازید.

سعادت مهر اضافه کرد: در هنگام پیاده روی بطری آبی به همراه داشته باشید تا هر چند دقیقه یکبار جرعه ای آب بنوشید. همچنین در هنگام پیاده روی با تلفن همراه صحبت نکنید و به جای آن به  موزیک های مورد علاقه تان گوش دهید تا انرژی شما را برای فعالیت افزایش دهد و از خستگی زودهنگام جلوگیری کند. برای پیاده روی محیطی را انتخاب کنید که عاری از آلودگی هوا باشد و در روزهای آلوده از پیاده روی در محیط های آلوده خودداری کنید.کفش استاندارد داشته باشید و از لباسهای آزاد که چسب بدن نیست و برای جابجایی هوا بهتر است استفاده کنید.

عضو انجمن پزشکان ورزشی ایران خاطرنشان کرد: هنگام پیاده‌روی از بستن پلاستیک، گن و لباسهای پلاستیکی جدا خودداری کنید زیرا هیچ تاثیری در از دست دادن چربیها ندارند. همچنین در زمان پیاده روی عرق ریختن شرط لاغری نیست مهم این است که شما بین 60 تا 70 درصد توان قلبی برای افراد مبتدی و 70 تا 80 درصد توان قلبی برای افراد با سابقه ورزشی فعالیت داشته باشید.

وی ادامه داد: در هنگام پیاده روی هم رو به جلو و هم رو به عقب راه بروید تا عضلات مختلف درگیر شوند. با شروع پیاده روی بدن برای تامین سوخت از کربوهیدرات و چربی ها استفاده می‌کند ولی مقدار استفاده از چربی ها کم است و هر چه زمان بالاتر می‌رود استفاده بدن از چربی ها برای تامین سوخت بیشتر می‌شود. اگر مدت زمان تمرین بیش از حد مجاز باشد بدن وارد مرحله پروتئین سوزی می‌شود که این کار باعث از بین رفتن توده عضلانی خواهد شد. البته مدت زمان تمرین خاصی را نمی‌توان برای چربی سوزی پیشنهاد داد چون شرایط بدنی هر فرد با فرد دیگر متفاوت است.

عضو انجمن پزشکان ورزشی ایران گفت: افراد باید روزانه 30 تا 60 دقیقه به پیاده روی بپردازند که از زمان کم شروع و رفته رفته هر روز به این زمان اضافه کنید. قبل از شروع پیاده روی بدن را با حرکات کششی گرم کنید و مفصل مچ پا،زانو و کمر را گرم کنید تا در حین پیاده روی دچار آسیب دیدگی نشوید. بهتر است در ابتدا با سرعت آهسته شروع و کم کم سرعت و ضربان قلب را بالا ببرید و در انتها سرعت را کم و با حرکات کششی بدن را سرد کنید.

سعادت مهر اظهار کرد: در یک ساعت پیاده روی بین 200 تا 400 کالری می‌توانید بسوزانید که این عدد متفاوت است و بستگی به وزن افراد، شدت پیاده روی، اضافه بار، شیب سطح پیاده روی و...دارد. همچنین در هنگام پیاده روی سعی کنید صاف راه بروید و قوز نکنید و سر رو به بالا باشد و جلو را نگاه کنید. متاسفانه دیده می‌شود برخی افراد سرشان را پایین می اندازند و گردن را در حالت درست حفظ نمی‌کنند که همین امر سبب لوردوز گردنی می‌شود.

وی در پایان کاهش درد مفاصل، بهبود خلق، خو و کاهش افسردگی و استرس، جلوگیری از چین و چروک پوست، بهبود کارکرد مغز، افزایش تراکم استخوان، جلوگیری از بیماریهای قلبی، فشارخون و دیابت نوع 2 را از فواید پیاده‌روی عنوان کرد.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۷ ، ۰۹:۴۰
رستم فاریابی
شنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۶، ۰۱:۱۳ ب.ظ

به بهانه دهه فجر96




آرمان اصلی؟!
هدف اصلی انقلابی‌های دهه 50 از مبارزه و انقلاب چه بود؟! آنها واقعا دنبال چه چیزی بودند؟! برقراری حکومت اسلامی؟ سرنگونی استبداد پهلوی؟ زمینه سازی برای ظهور موعود؟ مبارزه با مفاسد اخلاقی و اجتماعی؟ رسیدن به آزادی و مبارزه با خفقان؟ مبارزه با آمریکا و اسرائیل؟ و یا بهبود شرایط اقتصادی، بهداشتی و معیشت مردم؟!
جواب راحت برخی انقلابیون امروز، گزینه «همه موارد» است. اما مرور منصفانه تاریخ انقلاب نشان می دهد، هر کدام از انگیزه های فوق در یک مقطع زمانی و در بخشی از مبارزان انقلابی پررنگ تر بوده است و به راحتی نمی توان به یک علت و هدف واحد قائل شد. اما در سال های منتهی به انقلاب دو هدف عمده برقراری حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی و سرنگونی رژیم شاهنشاهی نسبت به سایر اهداف و آرمان ها اولویت و فراگیری بیشتری داشته است. هر چه قدر که هدف سرنگونی حکومت شاه شفاف و روشن بوده، همان قدر آرمان برقراری حکومت اسلامی تفسیر پذیر و محل اختلاف بوده و هنوز هم هست. تعریف و قرائت مردم و انقلابی ها از حکومت اسلامی چه بوده است؟ آیا آنها دنبال رسیدن به حکومتی چون حکومت علی(ع) بودند؟ آیا دنبال جامعه ای بودند که از سیر تا پیاز دولت و حکومتش اسلامی باشد و مبتنی بر فقه و اصول؟! جایگاه روحانیت در این حکومت چه بوده و خواهد بود؟! جالب این جا است که خود حضرت امام نیز در چنین موضوعاتی در زمان های مختلف، نظرات مختلف ارائه داده اند. ایشان در کتاب «ولایت فقیه» خود از «حکومت اسلامی» در زمان غیبت معصوم سخن گفته اند، اما در شرایط عملی دوران پیروزی انقلاب، شیوه حکومتی «جمهوری اسلامی» را ترجیح می دهند. در خصوص حضور روحانیون در مناصب حکومتی نیز، نظر حضرت امام در اوایل انقلاب و دوران پس از آن متفاوت است. این وقایع مستند تاریخی نشان می دهد که تعاریف سیاسی و حقوقی شکل گرفته در دوران انقلاب، وحی منزل نیست که نتوان در باب آن سئوال و نقد وارد کرد و حتی تعاریف جایگزین دیگری را مطرح نمود.

با گذشت زمان، برخی انقلابیون که نگران ثبات و دوام انقلاب بودند دامنه تعاریف و ارزش های مقدس انقلاب را آنچنان گسترش دادند که بسیاری از امور نسبی و قابل نقد و تغییر در سال های نخست انقلاب، در سال های بعد در محدوده خطوط قرمز قرار گرفت و از دسترس نقد و اصلاح خارج شد.

کم نبوده و نیستند جوانانی که به خاطر اصرار انقلابیون بر برخی تعاریف، ارزش ها و قوانین هیجانی شکل گرفته در دوران انقلاب، از قطار انقلاب پیاده شده و راه دیگری رفته اند.عملکرد و دیدگاه خاص برخی انقلابی ها در موضوعات مهمی چون حجاب اجباری، قوانین گزینش، تعاریف تنگ نظرانه در موضوع ولایت فقیه، حدود آزادی بیان، ممنوعیت و محدودیت موسیقی، حق نقد و اعتراض به ارکان حکومت، عدم تحمل رسانه های منتقد و مستقل، فعالیت احزاب و دسته ها و... از جمله مواردی هستند که به نظر کارشناسان منصف و اهل فن، قابل نقد و اصلاح هستند، اما عجیب است که هنوز هم بخشی از انقلابیون، این مواضع را مصداق وحی الهی می دانند و از چسباندن برچسب «ضدانقلاب» به منتقدان و دلسوزان ابایی ندارند!

انقلاب، فرزند زمانه!؟
انقلاب اسلامی ایران چه نسبتی با روح زمان و وقایع زمانه دارد؟! آیا همه فرض و حکم های انقلابیون دهه های گذشته در همه زمان ها صادق و جاری است؟! چه قدر از اصول و آرمان های انقلاب ذاتی و لایتغیر است و چه قدر دیگر عرضی و متغیر با زمان و زمانه؟! چرا برخی انقلابیون از مرور تاریخ هراس دارند و بر قداست آن اصرار می ورزند؟! مگر نه اینکه امام در وصیت نامه خود آل سعود را بیش از آمریکا مورد حمله قرار داده بود، اما در دوره بعد از ایشان و بنا بر مصالح جهان اسلام، روابط دوستی بین ایران و عربستان دوباره برقرار شد؟!

و مگر نه اینکه رهبر انقلاب در دوره ای حتی نشستن بر سر میز مذاکره با آمریکا را منع کرده بودند و در دوره ای دیگر بنا به تغییر شرایط و رعایت مصالح چنین مجوزی را در موضوع امنیت عراق و مذاکرات برجام به مسئولین دولت های دهم و یازدهم دادند؟! آیا رعایت مصالح زمان و تغییر در تاکتیک ها و حتی استراتژی های سیاسی و اقتصادی و... خیانت به انقلاب و آرمان های آن است یا استفاده به جا از ظرفیت های درونی نظام که مبتنی بر فقه پویای شیعه است؟!

علاوه بر ابعاد سیاسی و حکومتی، در زمینه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی هم باید به اجتهاد و فقه پویا میدان داد. بعد گذشت چهل سال از انقلاب، فریاد زدن از رباخواری بانک ها هیچ حسن و ارزشی ندارد که هیچ، بلکه نشانه ای از ناکارآمدی انقلاب در طراحی زیرساخت های اقتصادی مختص به خود است. ارزش و شجاعت حقیقی در این است که بتوان با فقاهت آگاه به زمان و اجتهاد هوشمندانه تعریف و ساختاری جدید در برابر بانکداری غرب علم کرد و گره از کار خلق الله گشود، نه در تکبیر گرفتن از مردم ساده ای که پای منبر نشسته اند و برای شبهه ناک شدن وام ها و سودهای بانکی خود، دنبال مقصر می گردند!

آمار انقلاب!
تا همین چند سال پیش، تلویزیون در ایام دهه فجر نمودارهایی نشان می داد درباره مقایسه شاخص های پیشرفت جامعه در دوران شاهنشاهی و سال های پس از انقلاب. عجیب بود چنین برنامه هایی که در آن مثلا افزایش نجومی تعداد دانشجویان در سال 87 نسبت به سال 57 به عنوان نشانه جهش و پیشرفت کشور تعبیر می شد! یا مثلا تعداد خطوط تلفن، تعداد مشترکان آب و برق، تعداد دانشگاه ها و پزشکان و مهندسان و...

هرکس که با الفبای صنعت و اقتصاد آشنا باشد، خوب می داند که دهه پنجاه شمسی آغاز دوران صنعتی و فنی و توسعه خدمات بهداشتی و آموزشی در ایران است و اگر رژیم شاهنشاهی هم سرنگون نمی شد کم و بیش توسعه آموزشی و صنعتی و نصب تلفن و آب و برق و... اتفاق می افتاد، چرا که این موارد اقتضائات طبیعی ورود تکنولوژی به ایران است و چندان متاثر از حاکمان سیاسی جامعه نیست!

باور به ارزش و فوق العاده بودن چنین آمارهایی شبیه این است که کسی دولت اول اصلاحات را به خاطر راه اندازی و توسعه شبکه تلفن همراه در کشور، تقدیس و تمجید کند و در قیاس با دولت های قبل، آن را به عنوان مجری انقلاب صنعتی و ارتباطات در کشور بشناسد و بشناساند! متاسفانه هنوز هم بسیاری از خطبا و مسئولان در توجیه ارزش و کارآمدی انقلاب به چنین قیاس های کم ارزش و بی منطق متوسل می شوند و شعور مخاطب خود را به بازی می گیرند. آیا چنین شاخص های نسبی و کم ارزش می تواند ارزش و قداست انقلاب را به مخاطب امروز اثبات کند؟! تازه بماند که افزایش آمار و ارقام همیشه هم نشانه پیشرفت و بالندگی نیست! مثلا افزایش فارغ التحصیلان بیکار، آمار جمعیت شهری، آمار اعتیاد و...

کارآمدی انقلاب!
نسل امروز را نه می توان همانند دهه شصت، با بیان خاطرات چریکی مبارزان و روایت شکنجه های تلخ ساواک با انقلاب آشنا کرد و نه با بحث های شبه فلسفی و عرفانی در خصوص ارتباط انقلاب و ظهور و... مرسوم در دهه هفتاد!

حتی حواله دادن به تاریخ و رونق مستندها و تصاویر دیده نشده تاریخ پهلوی نیز که اپیدمی رسانه های انقلابی در دهه هشتاد بود، در این دهه تاثیر چندانی ندارد. نسل امروز منتظر و تشنه کارآمدی انقلاب است. این نسل کم حوصله که ابزار رسانه های جدید را هم در دست دارد، رنجور از فقر و تبعیض و فساد رونق گرفته در دوران اخیر است. در نگاه نسل امروز، «چه بود» پهلوی ها چندان مهم نیست، حتی «چه باید بود» انقلاب هم برایش اهمیتی ندارد! بلکه فقط دنبال چون و چرا در «چه هست» انقلاب است.

ثمره عملی انقلاب در اقتصاد، فرهنگ، جامعه و سیاست چیزی نیست که صرفا با ارقام و اعداد و منبر و تریبون بشود نشانش داد، اتفاقا این چیزی است که مردم و به ویژه نسل جوان امروز با همه پوست و استخوانشان آن را می چشند و درک می کنند. اگر شعار مهم انقلاب رسیدن به عدالت اجتماعی بوده، باید بتوان آن را لااقل در بخش هایی از جامعه چشید و احساس کرد. اگر تعالی فرهنگ و اخلاق و معنویت هدف انقلاب بوده، باید شاخص های این تعالی را در اخلاق عمومی جامعه مشاهده کرد. اگر آرمان انقلاب رشد اقتصادی و صنعتی و علمی بوده باید بتوان ثمره آن را در تولیدات فنی و صنعتی، افزایش صادرات غیرنفتی، رقابت با محصولات خارجی و... به نمایش گذاشت.اگر آرمان انقلاب مبارزه با فقر و فساد و تبعیض بوده باید بتوان پایان کپرنشینی و حاشیه نشینی و ختم پرونده های اختلاس و فساد آقازاده ها را جشن گرفت! و ده ها «اگر و باید» دیگر...

اگر این بایدها و لو به شکل نسبی اتفاق افتاده، پس خوشا به حال ما که هنوز دل در گرو انقلاب داریم و به آینده اش امیدها بسته ایم، و اگر خدای ناکرده نشانه ای از این بایدها در جامعه نیست، دیگر چه سود از بحث کردن با رفیقم که دنبال شاخص های رشد و بالندگی ایران پس از انقلاب است!

دوره شعاردادن و قشری نگری به مسائل اجتماعی و مدهبی و سیاسی گذشته و شعار خالی بدون اقدام وعمل جهت تحقق اصول انقلاب  خریدار نداردو نتیجه غکس را می دهد . وبرای  تحقق شعارها باید برنامه اجرایی تدوین و بسترها ی و زیر ساخت های مرتبط فراهم شود و لازمه هر حرکتی که سمت وسوی دفاع از انقلاب و ارزشها را دارد باید کالبد شکافی شود  انچه کرده ایم وانچه بدست آورذه ایم باشد . بعضی از حرکتها جهت تحقق اهداف انقلاب منطبق بااصول نبوده یا سطحی اجرا شد ه که بعداز  فراز وفرودهای نزدیک به چهل ساله انقلاب نتایج رضایت صاحبان انقلاب را بدنبال ندارد . برنامه و حرکتهای اجرایی ناشایست آنچنان ضربه ای به اهداف زده است که به هر شعار سطحی حتی از سوی دشمنان سر دادمی شود  عده ای خوشبین می شوند . و هر نارضایتی در هر قشر یا صنفی به نارضایتی از کل نظام تعمیم داده می شود . شاید مهمترین نقش در حال حاضر مرور و باز آموزی اهداف انقلاب از دیدگاه بنیانگذار انقلاب و نظزیه پردازان اولیه انقلاب است .و بررسی آرمانهای انقلاب با آنچه امروز به آن رسیده ایم حائز اهمیت است . شاید فردا خیلی دیر باشد جهت ارزیابی اهداف و دستاوردهای امروزی . و سازوکارهایی بوسیله مراجع قانونی تدوین شود جهت بازگشت به ریل اصلی انقلاب پنجاه وهفت که باید به  تاریخ سیاسی اسلام و دستورات اسلامی که از وحی و عصمت استناط می شود  دقیقا توجه  شود.

اسلام و انقلاب به ذات خود ندارند عیبی *** هر عیب که هست نتیجه عملکرد ماست

عملکردی که بجای حفظ اسلام وانقلاب به منافع خود  اندیشیدیم . وبجای خط کش انقلاب و اسلام از خط کش قدرت مادی و قدرت سیاسی استفاده کردیم و اسلام و انقلاب و کشور و مردم فدای منافع خود کردیم . درست در نقطه مخالف نظر حضرت امام که فرمود ما باید فدای انقلاب شویم و شعار حمایت از ولایت میدهیم ودر شعور نقطه مقابل آن عمل می کنیم  این شعار هم برای حفظ قدرت مادی و سیاسیی ما است . وما میراث خوار کسانی شدیم که با ایمان خالص به خدا حرکت کردند و برای حفظ آن از جان مایه گذاشتند و ما فقط به خودیت حود مشغول هستیم و حاضزیم اسلام و انقلاب و مردم سه عنصر پدید آورنده انقلاب را فدای قدرت سیاسی و مادی خود کنیم . بقول حضرت امام (ره) این تذهبون . بجای تکیه برکلام امام و مقام معظم رهبری تکیه بر تصویر آنان کرده ایم بجای عمل به اسلام به شعار اسلامی بسنده کرده ایم . از اسلام وانقلاب فاصله گرفته ایم وهمه منظریم دیگران چه می کنند و هیچ از نپرسیده ایم ما برای تحقق اصول انقلاب و حفظ اسلام و آگاهی مردم و آشنایی انسانها با تعالیم اسلام واهداف انقلاب چه کرده ایم . چون مطلب به درازا کشید  باشد برای فرصتی دیگر . ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیر ما بانفسهم . دوره حرکت اسلامی .انقلابی توام با دعاست .نه تنها دعای بدون عمل رجعت ندارد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۶ ، ۱۳:۱۳
رستم فاریابی
شنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۶، ۰۱:۱۹ ب.ظ

یک هیچ به نفع تروریسم

روز چهارشنبه هفته گذشته مجلس شورای اسلامی«لایحه الحاق ایران به کنوانسیون مبارزه با جرایم سازمان‌یافته فراملی» (موسوم به کنوانسیون پالرمو) را با 132 رای موافق، 80 رای مخالف و 10 رای ممتنع تصویب کرد. الحاق به این کنوانسیون - آنگونه که درپی خواهد آمد- باز کردن پای تروریست‌های وحشی به کشور و تحویل دست بسته مردم و نظام به آنهاست. تعجب نکنید، بخوانید!

1- در ماده یک کنوانسیون پالرمو آمده است؛ «مقصود از این کنوانسیون ارتقای همکاری‌ها جهت پیشگیری و مبارزه موثر‌تر با جرایم سازمان‌یافته فراملی است» و بند‌های دیگر این متن 41 ماده‌ای نشان می‌دهد که اصلی‌ترین هدف تعریف شده برای این کنوانسیون، مبارزه با تروریسم از طریق قطع منابع و پشتوانه‌های مالی سازمان‌های تروریستی است. کشورهای عضو این کنوانسیون موظف شده‌اند حساب‌های بانکی گروه‌های تروریستی و منابع تامین مالی و مراکز پشتیبان آنان را شناسایی و مسدود کرده و به فعالیت آنها خاتمه دهند.

تا اینجا شاید تصور شود که کنوانسیون پالرمو یک فراخوان بین‌المللی به منظور مبارزه با تروریسم است و جمهوری اسلامی ایران که خود یکی از اصلی‌ترین قربانیان تروریسم است با الحاق به این کنوانسیون می‌تواند برای مقابله با تروریسم از کمک و همراهی دیگر کشورها نیز برخوردار باشد! داستان اما، کاملا بر عکس و به‌گونه‌ای دیگر است که به آن ‌اشاره می‌کنیم و به وضوح مشاهده می‌شود که الحاق ایران به کنوانسیون پالرمو، این کشور را با دست‌های بسته تحویل تروریست‌ها و حامیان تابلودار آنها خواهد داد. چرا؟!

2- هدف اعلام شده کنوانسیون پالرمو اگرچه قطع پشتوانه و منابع مالی گروه‌های تروریستی است ولی تعریف ما و غرب از«تروریسم» و گروه‌های تروریستی نه فقط با یکدیگر متفاوت است بلکه در بسیاری از موارد متضاد نیز هست. به عنوان مثال از نگاه آمریکا و متحدانش که مدیریت کنوانسیون را در اختیار دارند، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سپاه قدس، حزب‌الله لبنان، حماس، جهاد اسلامی، انصارالله یمن، حشد‌الشعبی عراق و تمامی نیروهای مقاومت که برای کسب آزادی و استقلال کشورشان با حاکمان دست‌نشانده آمریکا و صهیونیست‌ها مبارزه می‌کنند، تروریست نامیده می‌شوند و جمهوری اسلامی ایران با الحاق به کنوانسیون پالرمو - که تازه‌ترین دستپخت مشترک دولت و مجلس است- موظف خواهد بود که نه فقط از حمایت نیروهای مقاومت دست بکشد، بلکه مطابق مفاد این کنوانسیون باید بودجه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی قدس را نیز قطع کرده و تمامی حساب‌های بانکی آنها را مسدود کند! و این اقدام که«خود‌تحریمی» ترجمان دیگر آن است باید تحت نظارت بازرسان کنوانسیون صورت پذیرد تا از انجام آن اطمینان کامل حاصل کنند!

3- اکنون جای این سوال است که دولت و مجلس با چه‌انگیزه و در پی کدام منظور و مقصود به این الحاق ذلت‌بار که نه تنها با نص‌صریح قانون اساسی در تضاد آشکار است، بلکه امنیت و استقلال کشور را نیز به تاراج می‌گذارد، تن داده‌اند؟! پاسخ دولت و مجلس آن است که الحاق جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون پالرمو را با قید 5 شرط و یک تبصره پذیرفته‌ایم! و این 5 شرط که اصطلاحا «تحفظ- Reservation» نام دارد، جمهوری اسلامی ایران را از پذیرش آن بخش از مفاد و موادی که با قانون اساسی و بینش و منش انقلابی کشورمان مغایرت دارد، مستثنا می‌کند!

 این 5 شرط که در مصوبه لایحه الحاق ایران به کنوانسیون پالرمو گنجانده شده است، عبارتند از؛

1- جمهوری اسلامی ایران مفاد کنوانسیون حاضر از جمله مواد (2)، (3)، (5)، (10) و (23) آن را براساس قوانین و مقررات داخلی خود به ویژه اصول قانون اساسی تفسیر نموده و اجرا خواهد کرد.

2- جمهوری اسلامی ایران خود را ملزم به ترتیبات بند(2) ماده(35) این کنوانسیون در خصوص ارجاع هرگونه اختلاف ناشی از تفسیر یا اجرای مفاد کنوانسیون که از طریق مذاکره حل و فصل نشود، به داوری یا دیوان بین‌المللی دادگستری نمی‌داند. ارجاع اختلافی به داوری یا دیوان بین‌المللی دادگستری در رابطه با جمهوری اسلامی ایران تنها با رعایت مفاد اصل یکصد و سی و نهم (139) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ممکن است.

3- جمهوری اسلامی ایران در مورد مبنا قرار‌دادن مواد (15)، (16) و (18) کنوانسیون در خصوص همکاری در زمینه استرداد یا معاضدت قضایی، حسب مورد تصمیم‌گیری خواهد نمود.

4- از نظر جمهوری اسلامی ایران این کنوانسیون خدشه‌ای به حق مشروع و پذیرفته شده ملت‌ها یا گروه‌های تحت سلطه استعمار و ‌اشغال خارجی برای مبارزه با تجاوز و ‌اشغالگری و اعمال حق تعیین سرنوشت وارد نخواهد نمود.

5- پذیرش این کنوانسیون به ‌معنای شناسایی رژیم ‌اشغالگرصهیونیستی نخواهد بود.

تبصره- مرجع مرکزی موضوع بند(13) ماده(18) کنوانسیون توسط هیئت وزیران تعیین می‌شود.

4- این 5 شرط که با عنوان«حق تحفظ» در مصوبه یاد شده آمده است، همانگونه که دولت و مجلس اعلام کرده‌اند می‌تواند آسیب‌ها و خطراتی را که الحاق به کنوانسیون پالرمو برای کشورمان به دنبال خواهد داشت، برطرف ساخته و بی‌اثر کند اما هیچیک از این شرط‌ها -تاکید می‌شود که هیچیک از آنها- در کنوانسیون پالرمو قابل پذیرش نیست و در نهایت می‌تواند به عنوان یک «اعلامیه تفسیری»!! تلقی شود، که فاقد اثر حقوقی و عملیاتی است. توضیح آنکه اعلامیه تفسیری فقط یک موضع‌گیری سیاسی است که هیچ الزام حقوقی ندارد اما حق تحفظ یک شرط است که به لحاظ حقوقی الزام‌آور و قابل اجرا خواهد بود.

اما، 5 شرط مورد ‌اشاره دولت و مجلس بر‌خلاف آنچه ادعا کرده‌اند حق‌تحفظ نیست و نمی‌تواند کمترین نقش بازدارنده‌ای درپی داشته باشد! چرا که بر اساس ماده 19 کنوانسیون 1969 وین که به قانون اساسی حقوق معاهدات شهرت دارد «حق تحفظ یا شرط در یک معاهده بین‌المللی فقط هنگامی قابل پذیرش است که با موضوع و هدف معاهده ناسازگار -Incompatable-  نباشد». موضوع کنوانسیون پالرمو قطع منابع مالی و مراکز پشتیبان گروه‌های تروریستی است. بنابراین وقتی شرط ما آن است که تعریف کنوانسیون درباره تروریسم و مصداق گروه‌های تروریستی را نمی‌پذیریم، این شرط، به زعم آنان با موضوع کنوانسیون مغایرت دارد. بند 3 از ماده 19 کنوانسیون 1969 وین- و قابل پذیرش نخواهد بود! بر این اساس شروط پنج‌گانه دولت و مجلس در حد و اندازه یک اعلامیه تفسیری که فاقد اثر و الزام حقوقی است تنزل یافته و بود‌ونبودش یکسان است!

5- اکنون این پرسش در میان است که با توجه به مفاد کنوانسیون پالرمو، آیا تن دادن ایران اسلامی به این کنوانسیون فاجعه‌آمیز نیست؟! از ما خواسته‌اند که نه فقط از حمایت نیروهای مقاومت دست بکشیم، بلکه بودجه سپاه پاسداران و نیروی قدس را هم صرفا به این علت که از نگاه آنان تروریست محسوب می‌شوند قطع کنیم!! یعنی ایران اسلامی و مردم این مرز و بوم را دست بسته تحویل تروریست‌های وحشی تحت حمایت آمریکا و اسرائیل بدهیم! و با خودداری از حمایت نیروهای مقاومت نظیر حزب‌الله‌لبنان، حماس، جهاد اسلامی، انصارالله یمن و...  اقتدار منطقه‌ای خود را از دست بدهیم و به لقمه‌ای بی‌دردسر برای بلعیده شدن از سوی آمریکا و متحدانش تبدیل شویم، تا آنجا که حتی در مقابل آل‌سعود فکسنی هم توان مقابله نداشته باشیم! ضمن آنکه حمایت از جبهه مقاومت از یکسو، تکلیف الهی و اسلامی جمهوری اسلامی است که در قانون اساسی به صراحت آمده است و از سوی دیگر این حمایت از نوع «صدقه» نیست بلکه هزینه‌ای است که هر دو سوی ماجرا، یعنی ایران اسلامی و جبهه‌های مقاومت به طور مشترک برای تامین امنیت خود و مبارزه با قدرت‌های خونریز و غارتگر و حاکمان دست‌نشانده آنها می‌پردازند و... فقط تصور کنید اگر اینگونه نبود آیا همه روزه شاهد جنایات وحشیانه تروریست‌هایی نظیر داعش و القاعده و منافقین نبودیم؟!

6- و این سوال، پرسیدنی و صد البته تاسف‌خوردنی نیز هست که چگونه در دولت و در میان نمایندگان تصویب‌کننده لایحه الحاق، کسی یافت نشده که از عواقب الحاق ایران به کنوانسیون یاد شده ابراز نگرانی کند تا با تصویب لایحه الحاق، فاجعه دیگری نظیر فاجعه تصویب 20 دقیقه‌ای برجام را به نظام و ملت تحمیل نکند؟! این پرسش از آن جهت اهمیت بیشتری دارد که شواهد نشان می‌دهند دولت و مجلس از فاجعه‌آمیز بودن الحاق ایران به کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم (TF) با خبر بوده‌اند و به همین علت 5 شرط یاد شده را به لایحه افزوده‌اند. بنابر‌این انتظار می‌رفت از مفاد ماده 19 کنوانسیون 1969 وین (حقوق معاهدات) نیز با خبر باشند و اعلامیه سیاسی را با حق‌تحفظ ‌اشتباه نگیرند!

7- و بالاخره در صورتی که کنوانسیون از پذیرش شروط کشورمان خود‌داری کند -که به یقین خواهد کرد- انتظار آن است که دولت و مجلس هرگز به این کنوانسیون تن ندهند و از اینکه کلاه گشاد دیگری مانند برجام بر سر نظام و ملت گذاشته شود پیشگیری کنند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۶ ، ۱۳:۱۹
رستم فاریابی
شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۶، ۰۱:۰۲ ب.ظ

تصاویر خدمه نفتکش ایرانی سانچی


تصاویر 32 خدمه نفتکش ایرانی سانچی که 6 روزپیش در آب های چین دربرخورد با کشتی دیگری ناپدید شدند.



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۶ ، ۱۳:۰۲
رستم فاریابی
شنبه, ۶ آبان ۱۳۹۶، ۰۱:۰۸ ب.ظ

کورش از دیدگاه بزرگان

قرائن بسیاری وجود دارد که کوروش کبیر، بزرگ یکتاپرستان عصر خود بوده است. در این یادداشت مختصر به برخی از این موارد اشاره شده است.

سلطنت‌طلبها از "اسم" کوروش برای بازگشت به حکومت پهلوی و رسیدن به منافعی که از پس انقلاب اسلامی از دست دادند همواره سوء‌استفاده می‌کنند، ولی "رسم" کوروش را در زیر خروارها نفرت و کینه‌توزی و نژادپرستی و قوم‌ستیزی مدفون می‌سازند.

اگر طبق نظر آنان شاه پهلوی در ادامه و همسو با کوروش هخامنشی بوده، پس باید شاهان قاجار و صفویه و زندیه و ساسانی را هم در ادامه همان پادشاهی تفسیر نمود، حال آنکه پهلوی قاجار را تکفیر می‌کند، قاجار زندیه را و همینطور ساسانی هخامنشی را منکر می‌شود. اما کوروش را در میان پادشاهان ایران می‌توان یک استثناء دانست که دوست و دشمن بر تأیید او کوشیده است. حتی اسکندر مقدونی با وجود یورش وحشیانه به ایران و تسخیر و آتش زدن تخت‌جمشید به پاسارگاد، مقبره کوروش رفته، در برابر مزار آن بزرگ‌مرد زانو زده و مراتب احترام خود را به کوروش کبیر بجا آورده است.

پس مزیت نسبی کوروش بر سایر حکام تاریخ را نباید در قدرتِ شاهی‌گری او جستجو نمود، چه آنکه ساسانیان بیش از دو برابر هخامنشیان بر ایرانیان حکومت کردند اما نفرت و نارضایتی مردم از موبدان ساسانی اراده فیلهای ایرانی را برای ایستادن در برابر «برهنه سپهبد، برهنه سپاه» اعراب مسلمان درهم شکست. با این وصف آنچه کوروش را کوروش کرد نمی‌توانسته یک استعداد زمینی باشد، که اگر بود سایر شاهان نیز می‌توانستند از آن بهره‌مند شوند و نامی در حد اعتلای نام کوروش برای خود دست و پا کنند.

گوهر معنوی و آسمانی کوروش را می‌توان در شباهت اعمال او با کارهای پیامبران یافت. کوروش در فتح بابل سخنانی ایراد کرد که در متون تاریخی بی‌نظیر می نماید. گزاره‌ها نشان می‌دهد کوروش فراتر از استانداردهای یک حاکمِ گسترش‌دهنده ممالک تحت حاکمیت خود بوده است:

«به نام ایزد جان و خرد؛

ایزد یکتایی که لحظه به لحظه او را بیشتر درک می‌کنم

ای مردم بابل، ما همه بندگان اهورا مزدا، خدای یگانه هستیم... ما نه پیروزیم و نه شکست خورده! ما امروز در سراسر این سرزمین پهناور، همگی با هم برابریم... همگی آزادیم...و همگی پاکیم. ما همگی دوستیم. ما تنها یک دشمن داریم و دشمن همه ما اهریمن است و جز او دیگر سایه‌ای نیست.»

این عبارات حاکی از روح بزرگ گوینده آن است، آنچنان که بسیاری از اندیشمندان و مجامع علمی را مجاب کرده بصراحت کوروش را همان "ذوالقرنین" قرآن بدانند و برای اثبات حرف خود دلایلی قوی برشمرند.[1] برخی وجوه تشابه میان ذوالقرنین و کوروش به شرح زیر آمده است:

  1. سفرهای کوروش و ذوالقرنین هر دو ابتدا به غرب و سپس به شرق بوده است.
  2. قرآن کریم در سوره کهف به ساخت سدی از آهن و مس مذاب از سوی ذوالقرنین اشاره می‌کند. مشابه این سد در حال حاضر در منطقه قفقاز (داریال) وجود دارد که از آهن و مس مذاب ساخته شده و به نام گذرگاه کورائی (به معنای کوروش) شناخته شده است.
  3. همچنین نام تاریخی رودخانه نزدیک به این گذرگاه نیز «کوروش» است.
  4. ذوالقرنین به معنای "صاحب دو شاخ" است. مجسمه سنگی کوروش در تخت جمشید نیز نشان دهنده یک تاج با دو شاخ بر روی سر کوروش می‌باشد.
  5. و ...

 علاوه بر اینها از جمله منابع معتبر خارجی، مولانا ابوالکلام آزاد، مفسر بزرگ قرآن و وزیر فرهنگ هند در زمان گاندی می‌باشد که در کتاب تفسیر البیان خود کوروش را ذوالقرنین نامیده است.

علامه طباطبایی نیز در المیزان[2]، پس از بررسی نظریه ابوالکلام آزاد، که اثبات می‌کند کوروش، پادشاه هخامنشی، همان ذوالقرنینِ ستوده شده در قرآن است، می‌نویسد: «هر چند بعضی از موارد گفته شده خالی از اعتراض نیست، لکن از هر گفتار دیگری انطباقش با آیات قرانی روشن‌تر و قابل قبول‌تر است». آیت‌الله مکارم شیرازی[3] هم می‌نویسد: «درست است که در این نظریه نیز نقطه‌های ابهامی وجود دارد، ولی فعلاً می‌توان از آن به‌عنوان بهترین نظر درباره تطبیق ذوالقرنین بر رجال معروف تاریخی نام برد.»

دیگر آنکه در خرداد 1389 نیز همایشی با عنوان «کوروش هخامنشی و ذوالقرنین» در سه نشست در تهران برای حفاظت از گفتمان «ایران باستان اصیل» برگزار شد.

با وجود تأیید علما و تاریخدانان حتی اگر نخواهیم در پیامبر دانستن کوروش با قطعیت صحبت کنیم، اما می‌توان حالات او را شبیه‌ترین فرد زمان خود به حالات یک پیامبر الهی دانست. در  حالی که این اوصاف و احوال و حتی شبیه آن برای هیچ یک از پادشاهان ایران بعد از کوروش هخامنشی وجود ندارد.

امروز نباید اجازه داد تا ایران باستان اصیل که بر تارک آن حضرت زرتشت (ع) و کوروش ذوالقرنین و روزبه که همان حضرت سلمان (ع) است و سراسر فرهنگ عقلانیت و معنویت است به مسلخ شهوتگرایی سلطنت‌طلبان و طواغیتی رود که در شرح خیانت آنها به ایران زمین اسناد انتقاد اموال میلیاردی ایرانیان به خارج کشور و چوب طرح بر خاک مام میهن (بحرین عزیز) زدن کافی است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۶ ، ۱۳:۰۸
رستم فاریابی
دوشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۶، ۰۱:۱۲ ب.ظ

و اعدولهم ما استطعتم من قوه

سلام

این روزها به دنبال سخنان جنجالی ترامپ بعضی ها ژست مبارزه با امپریالیستم به خود گرفتند و حتی از مرحوم ماندلا هم خود را انقلابی تر میدانند.سخنان سخیف ترامپ پیامدهای گوناگونی می تواند داشته باشد . این پیامدها متناسب با دیدگاهها متفاوت در عین حال محترم است . ولی این که باعث وحدت ملی شده خوب است امروز کمتر کسی از اعتماد به دنیای باصطلاح متمدن که کدخدایش امریکا و سخنگویش ترامپ است قلم فرسایی می کند . گذر تاریخ خیلی از شبهات را روشن می کند و این خصلت تاریخ است و حال کسانی که دشمنی امریکا و اعوان وانصارش را توهم می دانستند . شاید از خواب بیدار شده باشند .اصولاروحیه استکبار نمی تواند با واقعیت کنار بیاید هرچه ما خودمان را دلخوش آن کنیم . وقتی تعالیم قران قران در مورد دشمنان آنچنان روشن است که یا نمی بینیم یا خود تفسیری می کنیم و استکبار را جزء دشمنان نمی دانیم و دسنورات بزرگان دین اعم از معصومین و مراجع بیانگر این حقیقت قرانی است  باز هم برخی توجیه می کنند . واین نکته را نباید فراموش کرد هرچه از دشمن غافل شویم و تلاش در جهت تساهل وتسامح با آن داشته باشیم جسارت دشمن را جدی تر می شود  برای نیل به اهداف شوم خودش که دشمنان بجز نابودی آرمانهای ما بسنده نمی کنند .بعد از اتمام حجت ترامپ اگر کسی بازهم از رابطه با امریکا و اقمارش داد سخن براند باید در عقلش شک کرد هرکه میخواهد یاشد  مگر سرسپردگان استکبار که حسابشان از مردم ایران اسلامی جداست که با آنها هم به چشم برادران ترامپ باید نگاه کرد . وهمان کینه ونفرت را از آنان داشت . شاید این سخنان ترامپ نقطه عطفی شوند بر شناسایی  دوستان ایران و استکبار . وحدت مردم ایرا ن و دشمن شناسیی و تشخیص وظیفه خنثی کننده هر توطئه استکباری است و برای حیات هر ملتی باید عالم . فعال وقدرتمند شد تا منافع مادی و معنوی خود را حقظ کند و قران هم به صراحت بیان کرده در مقابل دشمنان به هر سلاح مورد نیاز در برابردشمنان دین وکشور  مسلح شوید .
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۶ ، ۱۳:۱۲
رستم فاریابی
سه شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۶، ۰۱:۰۸ ب.ظ

شهیدی که زنده شد

شهیدی که پس از ۷ سال زنده شد!

گروه فرهنگی الف، 
شهیدی که پس از ۷ سال زنده شد!

۱۴ ساله بود که به جبهه رفت. در ۱۹سالگی اسیرشد، ۷سال اسیر بود. دوران اسارت خانواده فکر می‌کردند شهید شده با مزاری در گلزار شهدا دلخوش بودند، سرانجام بعد سال‌ها «حسن شوندی» به کشور بازگشت.

به گزارش مهر، هفت بهار از تولدش می‌گذشت، هفت تابستان را پشت سر گذاشته بود، هفت پاییز پر از نیاز آغوش شده بود، هفت زمستان بود که دلبرانه‌های دخترانه‌اش خریدار نداشت...آخر دخترک بابا نداشت، یعنی بابا داشت و نداشت. بابای او از دیار آزادگان بود، او به امام حسین(ع) اقتدا کرده بود و برای دفاع از دین، خاک و ناموس تمام دلبستگی‌هایش را کنار گذاشته بود و رفته بود به جنگ، جنگی که دفاع مقدس بود. بابا برای دخترک قاب عکس بود، نامه‌های هزار بار خوانده شده، بابا برای دخترک چند خاطره بود، خاطره‌ای که مادر با نم اشک برایش تعریف می‌کرد، خاطره‌هایی از بابای قهرمانش. دخترک هفت بهار، تابستان، پاییز و زمستان را پشت سر گذاشته بود که بابا برگشت، بابای آزاده اش...قصه‌ی آنها را باید در تاریخ می‌نوشتند، قصه‌ی دیدار پدر و دختری که هیچوقت همدیگر را ندیده بودند.

به مناسبت هفته دفاع مقدس پای قصه‌ی اسارت «حسن شوندی» نشستیم.تا از آن روزها که پر بود از شور حسینی بیشتر بدانیم.

از تظاهرات انقلابی تا اعزام به جبهه

شعار بود و تظاهرات، روزهای انقلاب به اوج خود رسیده بود.حسن در محله‌ای پر از شور انقلابی قد می‌کشید، محله‌ای که بیت مرحوم آیت الله مشکینی، آیت الله میر محمدی و آیت الله جنتی در آن قرار داشت و همینها موجب می‌شد او نسبت بسیاری از مسائل سیاسی حساس باشد. سخنرانی‌های امام و فعالیت‌های انقلابی پدر موجب شد غیرت، شجاعت، آزادگی و مبارزه را درقلب نوجوان حسن جوانه بزند.جنگ تحمیلی که شروع شد حسن چهارده سال یبشتر نداشت اما سرشار بود از غیرت و شجاعت و همین باعث شد خیلی زود در جمع رزمندگان قرار بگیرد.او می‌گوید:« اولین اعزام من در سال ۵۸ بود. با آنکه ۱۴ سال بیشتر نداشتم؛ به عنوان یک بسیجی و با مرارت‌های زیاد توانستم با طلابی که عازم جبهه‌های شمالغرب بودند به این مناطق اعزام شوم. ذوق درونی که حس می‌کردم و روحیاتی که از کودکی همراه من بود باعث شد بدون تردید در این راه قدم بگذارم.»

 

قصه‌ی پر غصه‌ی اسارت شروع شد

روزهای جبهه با تمام سختی و عاشقانه‌های بی نظیرش سپری می‌شد و حسن هر بار در هر عملیات آرزوی شهادت می‌کرد، صفا و خلوص جبهه از او مردی ساخته بود که مشتاق دیدار پروردگارش بود، اما سرنوشت برای او قصه‌ی دیگری نوشته بود.« در منطقه‌ی عملیات خیبر چشم چشم را نمی‌دید. آرایش نظامی به هم خورده بود و دشمن با همه‌ی قوا به بچه‌ها حمله می‌کرد،با زمین‌گیر شدنمان یک گروه از افسران بعثی به سمت ما آمدند  و به پیکر بچه‌ها تیر خلاصی زدند، شهادت را پیش چشم خود می‌دیدم اما آنها تصمیم گرفتند که برای اخذ اطلاعات ما را با همراه خود بردند» ۷ اسفند ۶۲ دوره‌ی اسارت حسن نوزده ساله شروع شد، دوره‌ای که بیشتر از هر چیزی در دنیا برای حسن و دوستانش غم کربلا را زنده می‌کرد، غم اسیری زینب(س) و فرزندان اباعبدلله را. غم، ترس و تنهایی به او حمله می‌کرد اما او و همه‌ی دوستانش با یاد کاروان کربلا قلبشان را آرام می‌کردند وگرنه تحمل حزن اسیری در غربت آسان نبود.او درباره‌ی روز اسارت می‌گوید:«  دست و پای و چشمان اسرا  را بسته بودند و سوار بر کامیون های بدون چادر کرده بودند و در شهرهای مرزی می چرخاندند و مردم سنگ و کلوخ به سمت ما پرتاب می کردند، آن زمان  یاد اسارت های خاندان آل الله می افتادم و آن لحظات برایمان تداعی می شد» اما اسارت باعث نشد که حسن و دوستانش آرمان‌هایشان را فراموش کنند.

 

شهید شده بودم؛ اما نمی‌دانستم

اسارت شروع بی خبری بود، حسن شب‌ها را به توسل و دعا و نماز می‌گذراند و روزهایش پر بود از یاد همسر و مادر و پدر، اما دلتنگی‌های حسن به همین‌جا خلاصه نمی‌شد، همسرش در آخرین نامه‌ از حضور دختری در زندگیشان خبر داده بود، از حضور دختری که قرار بود به زودی به دنیا بیاید و بشود نور چشمی حسن، دختری که یادش همیشه و همه‌جا همراه حسن بود، حسن حتی نمی‌دانست که خانواده گمان می‌کنند او شهید شده و هر وقت دلتنگ می‌شوند سراغ مزاری‌ می‌روند در گلزار شهدا و تمام دلتنگی‌هایشان، تمام حرف‌هایشان اشک می‌شود پای مزاری که رویش نوشته شده:«حسن شوندی»

سختی روزهای اسارت با یاد و توسل به اهل بیت کمرنگ می شد، کم کم حسن و دیگر دوستانش با شرایط کنار آمدند ،بچه‌ها سختترین شکنجه‌ها را تحمل می‌کردند اما دعای ندبه و کمیل و توسلشان به راه بود،همین روحیه و ایمان قویشان بیشتر از هر چیزی مسئولان پادگان اسرا را زجر می داد.  

 

یکی از اسرا نام اسیران را در گچ پایش مخفی کرد

تنها چند هفته از مستقر شدنشان گذشته بود که حسن فعالیت‌هایش را از سر گرفت و مسئول نماز جماعت و امور فرهنگی شد.او می‌گوید:« یک روز برای دادن جوابی محکم به تبلیغات سوء بعثی‌ها تصمیم گرفتیم در حیاط پادگان یک نماز جماعت مفصل بخوانیم، هنگام نماز افسران عراقی به جان بچه‌ها افتادند و با همان چوب‌ها و باتوم‌هایی که در دست داشتند به استقبال بچه‌ها آمدند. آدم بی‌اختیار یاد داستان کربلا می‌افتاد.» شهید راسخ یکی از دوستان حسن بود، رزمنده‌ای که یک پایش را از دست داده بود و همین باعث شد که بعثی‌ها گمان کنند او دیگر مهره‌ی سوخته است و توانایی برگشت به جبهه را ندارد و آزادش کنند.اما آزادی راسخ پیک امید بود برای خانواده‌ی حسن، او به روشی که در باور بعثی‌ها نمی‌گنجید نام اسرا را به ایران انتقال داد، او اسم حسن و دیگر اسرا را یادداشت کرده و داخل گچ پایش گذاشته بود و همین باعث شد تا خبر زنده بودن حسن به گوش خانواده‌اش برسد، خبری که غیرقابل باور بود و شگفت انگیز، خبر زنده بودن عزیزی که هرسال برایش مراسم ختم می‌گرفتند و دختری هفت ساله داشت.دختری که هیچگاه پدرش را ندیده بود.

 

بابا بعد از هفت سال آمد

آقای شوندی می‌گویند:« زمانی که به خواستگاری رفتم پاسدار بودم و همین مسئله باعث می‌شد تا قبول جبهه رفتن برای همسرم راحت باشد، روز خواستگاری به ایشان گفتم: پاسدارها شش ماه بیشتر عمر ندارند.با وجود همه ی سختی‌ها زندگی ما در اوج سادگی شروع شد.ارتباط ما در جبهه با نامه بود، من آخرین  نامه‌ی آزادی فهمیده بودم که خداوند به من دختری عطا کرده، وقتی خانواده فهمیدند ما اسیر هستیم دوباره نامه نگاری‌ها شروع شد. ارتباط کم بود اما من عکس دخترم را دیدم»بلاخره روز دیدار  از راه رسید، حسن آقا با اولین گروه از اسرایی که در مرداد ۶۹ آزاد شدند به ایران بازگشت، اما در همان روز ورود به میهن زمانی که او در جایگاه سخنرانی ایستاد تا از روزهایی که بر آنها گذشته بود بگوید، در تمام شلوغی‌ها و محبت‌های مردمی یک نگاه مبهوت و خیره دلش را آب می‌کرد، نگاهی که هفت سال دلتنگش بود، نگاه دخترکی که هنوز هم باور نمی‌کرد پدر داشته باشد.پدری که بعد از هفت سال آزاد شده بود.

 

اسارت منبع فیض بود

آقای شوندی با وجود همه‌ی سختی‌های که اسارت برایش به همراه داشت از ان روزها با افتخار یاد می‌کند، او می‌گوید:«اسارت برای ما دانشگاه بود، به ما درس شجاعت و ایثار می داد، کلا درس عاشورایی بود و زنده کردن مفاهمی حسینی، من سعی می‌کردم از دوران اسارت بهترین استفاده را ببرم و برگزاری کلاس‌های قران، نهج البلاغه و... برکاتی داشت که هنوز هم در زندگیم حس می‌کنم.اسارت برای من منبع فیض بود.مرحوم ابوترابی می‌گفت: لقمه ای که شما اینجا می‌خوردی حلال ترین لقمه‌های زندگیتان است. ما یک بار توفیق زیارت امام حسین(ع) را داشتیم که یکی از بهترین سفرهای زندگی من بود. ما عکس حضرت امام را ه با خود برده بودیم و آنجا به نمایش گذاشتیم، شلاق خوردیم و به نمایش گذاشتیم، بچه‌ها تصویر اما را روی پاکت‌های خالی و روی دشداشه‌ها کشیده بودند تا اعلام کنیم ما با گوش و خون و پوستمون به این انقلاب و این نظام ایمان داریم.به قول آیت الله جوادی که می‌فرمایند: خدا اسرا را آزاد کرد و همین طور هم بود.اما برگشتن سوی دیگری هم داشت وقتی خانواده‌های شهدا را می‌دیدم نمی‌توانستیم سرمان را بلند کنیم، انگار شرمنده بودیم که ما برگشتیم و آنها نه.»

 

 

دفاع مقدس هنوز هم ادامه دارد

محرم، دفاع مقدس در کنار همه‌ی شباهت ها یک نقطه‌ی مشترک دارند و آن اسارت است، اسارت شیرمردانی که ادامه دهنده‌ی راه امامشان بودند و با عمل حب خود را به اسلام و کشور نشان داده‌اند، جوان‌های که از همه‌ی خوشی‌های کوچک و بزرگ، از لذت‌هاو خانواده و زن و بچه دست کشیدند تا دین و خاکشان از دست نرود.حسن شوندی خطاب به جوان‌های کشور می‌گوید:«جوان های آن روز الگوهایشان سردارها بودند و فرمانده‌های جنگ اما تا می‌آمدند با آن سردار و فرمانده و سیره‌اش آشنا شوند آن فرد شهید می شد، اما جوان‌های امروز این مشکل را ندارند وصیت‌نامه‌ها و زندگی‌نامه‌های اکثر شهدا موجود است، جوان‌های امروز با یک جست و جوی کوچک می‌توانند به این الگوهای خاص و آسمانی آشنا بشوند، الگوهای که در اوج صلابت به قربانگاه شهادت رفتند. ما باید قدران حکومت و این نظام باشیم که قرار است پرچم را به دست امام زمان(عج) برساند.من باور دارم که هنوز هم دفاع‌های مقدس ادامه دارد و انشاء الله این دفاع‌های مقدس تا ظهور ادامه داشته باشد.دعا کنید خداوند شهادت را نصیب من هم بکند انشاء الله.»

دخترک آقای شوندی این روزها یک مادرست، وقتی از حال و احولش می‌پرسیم پدر می‌گوید:« با اینکه در حال حاضر مشکلی در زندگی دخترم وجود ندارد اما هنوز هم خلاء نبودن طولانی مدت من، آن هم دوران حساس کودکی گاهی به چشم می‌آید» باوجود همه‌ی فداکاری‌هایی که حسن شوندی و دوستانش در هشت سال دفاع مقدس انجام داده‌اند اما بعضی‌ها این روزها با ادعای روشنفکری دفاع مقدس را با جنگ طلبی یکی می‌دانند و با هشتک های نه به جنگ دم از انسان دوستی می‌زنند، شاید آن‌ها حسن شوندی‌ها را نمی‌شناسند، شاید آنها نمی‌دانند حسن شوندی‌ها فقط برای دفاع از ناموسشان، دفاع از دینشان و دفاع از خاکشان از جان شیرین خود گذشته‌اند، شاید آنها نمی‌دانند دفاع مقدس تا همیشه رنگی از کربلا با خود به همراه دارد و تا همیشه دفاع مقدس باقی می‌ماند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۶ ، ۱۳:۰۸
رستم فاریابی