خفته را خفته کی کند بیدار

درچرخش ایام رنگهای جهان طبیعت عوض می شوند .و هر تغییر  در چهره طبیعت نمایان می شود  .و انسانها نیز گذر عمر خود را نظاره گرند  و مشغول  زندگی روز مره خود . هرکسی خود را به گونه ای سرگرم می کند و در مسیر حرکت عمر سرگرمیهایی برایش ایجاد می شود .و یا ناگوارایی برایش حادث می شود که سعی در خارج شدن بسلامت از این موقعیت را دارد . شاید احوال همه انسانها مثل هم باشد ولی در موقعیتهای متفاوت براساس شرایط و اقلیم زندگی و اندیشه های پذیرفته شده . مجموعه عواملی در شکل گیری اندیشه فرد در زندگی موثر است وهرکس براساس اندیشه خود زندگی می کند . ولو برای مدتی مجبور شود نقش بازی کند که این بازی گذراست .که در ایجاد اندیشه   خانواده و عوامل جامعه پذیری وی اعم از دوستان رسانه ها و محیط زندگی در آن موثرند .  در این مقال قصد ارزیابی اندیشه ها نیست  ولی در اجتماع انسانی برخورد اندیشه ها و رفتارها اجتناب ناپذیر است .این برخوردها اگر قانونمند نباشد مانعی در راه رشد وزندگی انسانهاست همه انسانها خواهان زندگی  سعادتمندند  که شامل سلامت حسمی و اندیشه ای آسوده و امکاناتی جهت رفع نیازها می باشند که در هر فرد با دیگران متفاوت است . شرایط جسمی و روحی افراد باهم فرق دارد. یک وجه مشترک دربین انسانها خودنمایی می کند وآن گذر ایام است و حرکت در مسیری است تقریبا سرنوشت همه انسانهاست  اما در این فاصله تفاوتها و سبک زندگی فردی شگل می گیرد  که این سبک برگرفته از اندیشه افراد است و اندیشه براساس جهان بینی اعلام گر  نیازها و رفع نیازهاست اندیشه راهنمایی است که از ایدوئولوژی تغذیه  می شود و اگر این تغذیه گر اندیشه سرمنشاء الهی داشته باشد سبک زندگی رنگ وبوی خدایی دارد. و بقیه رنگها که در افراد وجوامع انسانی به وفور نمایان است . اگر این سبک زندگی در طول مسیر هدایت الهی باشد سرانجامش می تواند خوشایند باشد .واگر در عرض مسیر الهی باشد نمی تواند باعث آرامش فکری افراد شود . وانتخاب حق انسانهاست. نیم نگاهی به جوامع و افراد انسانی  غرب بیاندازیم به سرخوردگی این نوع اندیشه  می توان پی برد در عین رفاهیات  اندیشه ای پریشان دارند و پریشانی اندیشه لذت زندگی وحیات را از انسان می گیرد .چون هدفهای مادی که هدفهای غربیهاست  قابل حصول هستند پس از آخرین هدف مادی فرد احساس پوچی کرده و همین امر باعث شده آمار  خودکشی را در این جوامع بالا باشد  . برای رسیده به اهداف مادی از همه راهها وروشها  استفاده می کنند  . عموما جوامع غربی در بی ثبات   کردن جوامع جهانی نقش کلیدی دارند . که امروز شاهد این قصه در جهان خصوصا جوامع اسلامی هستیم که سیاست آنها سلطه بر ذخایر جهانی است شاید یکی از موانع ای برای خود فکر کرده اند اندیشه اسلامی به همین جهت به دنبال تضعیف یا مها ر کردن آن هستند .از این قصه هم باعث جنگ بین مسلمانان می شوند در بین مسلمانان  تخم تفرقه می کارند وسود خود را از آنجا برداشت می کنند. فروش تجهیزات نظامی به کشورهای اسلامی سود جوامع غربی است  تضعیف تفکر اسلامی سود غربیهاست . آنچه زمینه را هموار کرده جهت رشد منافع غربیها بی بصیرتی خود مسلمانان است که ار رهنمودهای کتاب خدا فاصله گرفته و در زیر قدرت غربیها برای خود اسایش طلب می کنند. . واین همان هدف غرب است .واین نتیجه فرقه سازی های گذشته غرب است .علاوه  بر تفرقه مسلمانان .امروز ایجاد نیروی  جنگی است هدف دیگر آنان است تا هم منافع خود را حفظ کنند و هم به هدف سلطه برذخایر مسلمان دست یابند .  به اسم مسلمانان برای نابودی تفکر اسلامی تلاش مضاعفی را آغاز کرده اند و شاید کمتر کاری که می توان انجام داد روشنگری  و افشاگری سیاستهای غربی است تا به تدریج مسلمانان از خواب غفلت بیدار شده و جایگاه خود را در جهان هستی باور کنند .وهرچه دیرتر این اتفاق بیداری واقعی اسلامی  بیفتد  به همان اندازه جوامع اسلامی دچار خسارت جبران ناپذیر خواهند شد .و حال این نکته قابل تامل است ما بعنوان مسلمان  با توجه به توصیه های دینی در کجای این جریان قرار داریم . که ما در قبال آنچه می گذرد در جهان اسلام متناسب به اندیشه و حیطه قدرت خود مسئولیم . واین جمله امام در اوایل حرکت انقلابی به دوستان خود معنی پیدا می کند که که می فرمودند (در راه خدا به پاخیزید چه یک نفره یا دو نفره) به هرشکل  راه مبارزه با اندیشه های غیر خدایی ترا می خواند تا جواب شما چه باشد .رفاه طلبی و آسایش طلبی مسلمانان کار به دستشان خواهد داد. به یاد جمله مولا علی(ع) افتادم که میفرمایند . قریب به مضمون اگر حوادث جامعه افراد را از خواب غفلت بیدار نکند لگد دشمنان خواب را از آنان می گیرد . تا دشمنان خواب را ازما نگرفتند .با عمل وگفتار خود  باعث بیداری مسلمانان شویم .