اندیشه 14

به خانه خدمتگزار خود خوش آمدید .

اندیشه 14

به خانه خدمتگزار خود خوش آمدید .

این خانه قصد خدمات فرهنگی و آموزشی دارد التماس دعا
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۶، ۱۱:۰۱ - ABOLFAZL :.
    موافقم
  • ۱۹ فروردين ۹۶، ۱۸:۱۱ - ABOLFAZL :.
    قشنگه
شنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۴، ۰۵:۱۱ ب.ظ

خدایا

به خدا گفتم  
از بازی آدمهایت خسته شده ام ؟

چرا مرا از خاک آفریدی ؟

چرا از آتش نیستم ؟
تا هرکه قصد داشت بامن بازی کند او را بسوزانم

خدا گفت  
تو را از خاک آفریدم تا بسازی نه بسوزانی
تو را از خاک از عنصری برتر ساختم تا با آب گـِل شوی و زندگی ببخشی ،

 از خاک آفریدم تا اگر آتشت زنند ، بازهم زندگی کنی و پخته تر شوی.

باخاک ساختمت تا همراه باد برقصی تا اگر هزار بار تو را بازی دادند تو برخیزی سر برآوری

در قلبت دانهٔ عشق بکاری

و رشد دهی و از میوه شیرینش زندگی را دگرگون سازی ! . . .

پس به خاک بودنت ببال
. . .



 

تا حالا دندونپزشکی رفتین ؟؟؟
اول دکتر چند تا سوزن میزنه تو لثه تون،بعد اون مته رو میگیره دستش...
بعضی وقتا از شدت درد دسته های صندلی رو محکم فشار میدیم
و اشک تو چشمامون جمع میشه ...
چرا نمیزنین تو گوشش ؟
چرا داد و هوار نمی کنید ؟
این همه درد رو تحمل کردید،این همه سوزن و آمپول و مته و انبر و ...
خوب اعتراض کنید بهش !
چرا اعتراض نمی کنید ؟
تازه کلی هم ازش تشکر میکنیم و میخوایم بیایم بیرون میگیم:آقای دکتر ببخشید وقت بعدی کی هستش ؟!
نمی خوای خدا رو اندازه یه"دندونپزشک" قبول داشته باشی...؟؟
به دکتر اعتراض نمی کنیم چون می دونیم این درد فلسفه داره
و منجر به بهبود میشه،میدونیم یه حکمتی داره،خوب خدا هم حکیمه ...
اصلا قبلا هم به دکتر می گفتند حکیم ...
یعنی کارهای او از روی حکمت است .
وقتی درد و رنجی رو تو زندگی ما فرستاد،ازش تشکر کنیم،
بگیم نوبت بعدی کی هستش ؟
رنج بعدی ؟
به من بگو مدرک خدا رو قبول نداری ؟؟؟
حتی قد یه"دندون پزشک" ؟؟؟
یادت نره اون خیــلی وقته خداست ...


دکتر الهی قمشه ای

خدایا از همه دلگیرم ،گفت حتی از من؟
گفتم خدایا نگران روزیم ،گفت آن بامن

گفتم خدایا خیلی تنهایم،گفت تنها تر از من
گفتم خدایا درون قلبم خالیست ،گفت پر کن از عشق من

گفتم از تو خیلی دورم ،گفت من از تو نه
گفتم خدایا چگونه آرام گیرم ،گفت با ذکرو یاد من

گفتم خدایا با این همه مشکل چه کنم،گفت توکل
کن به من
گفتم خدایا هیچ کس کنارم نمانده،گفت بجز من

گفتم چرا آنقدر میگویی من،گفت چون من از توام و تو از من

... 

 

خدایا  چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار

خدایا سینه ام پر ز سوز خود بگردان که هرکس غیر خودت در آن نیست و نابود شود .

خداوندا مرا آن ده که آن به



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۱۴
رستم فاریابی